سفارش تبلیغ
صبا ویژن

من

ممنونم دکتر اکبری. زهره تنفر نسبت به من کم شده. فهمیده به من ربط نداره. سعی میکنم تعادت هامون رو درک کنه.

منم باید حواسم به رابطمان باشه

بیشتر از همه باید مراقب خودم باشم

امروز بعد از یکسال عادت ماهانه شدم

نمیدونم باید خوشحال بشم یا ناراحت

یکسال رو نمیدونم، مامانم گفت. من اصلا متوجه بازه زمانی نمیشم

امروز داشتم میکردم، هر تغییر یه عالمه بهم استرس وارد. بسه دیگه. وایسن تا رفتارم بینی بشه.

یه عمره بابام جمع میکنه و مامانم کلافه. به هر دلیل سکوت میکنه یا هر چیز دیگه. به تو کاری نداره

امروز نمیدونم چی شد از ناراحتی از بابام گفت

مامان بابای من خیلی خیلی کم.بابان تقریبا اصلا. هیچ وقت این کارو نمیکنند. همیشه با هم حرف میزنند

ولی اون چندبار واقعا تو روحیه ما تاثیر گذاشته. کسی که بسنده شاید براش عادی شده. شاید.من نمیدونم. چون جای اون ها نیستم.اون ها هم جای من نیستند.

فکر کن مراقبت از بچه صد، اون موقع بچه کلافه میشه.ولی بچه نه میتونه حرف بزنه یا کاری کنه. چون حق نداره حرف بزنه اون ها بهترین چیزها رو خواستند. نگاه کن. میترسم حرف بزنی همه چیز نابود بشه. مامانت مریض شه. فشار عصبی وارد شه و....برام خیلی سخته براش بنویسم. روزهای سختی بود.

زهرا تمرین کن خودت رو عقب نکشم

همون حرف خوب رو بزن

ما بزرگ شدیم. محبت های زیاداون قبلا خیلی خوب بود. ولی الان شخصیت ما شکل گرفته. با بکن نکن های زیاد الان ما رو اذیت میکنید. خودتون هم ناراحت میشی. این حرف هم باعث میشه مستقل شی‌ . هم اون چیزایی که اذیآن میکنه کم میشه.

نمیدونم درسته یا نه

شاید من ، کودک رو دوست دارم اینه که من با بچه ها میتونم خود واقعی باشم یا شاید رشد نکردم

نمیدونم.اینو میدونم دارم سعی میکنم به خودم کمک کنم