بن بست

نمیدونم چه کار کنم

اگر مراقب خودم باشم، باید به مامانم بگم نه. باید منتظر خیلی چیزا باشم

من مهم نیستم

آخه دیگه منی وجود نداره

که در موردش صحبت کنم

اشک از دو تا چشام میاد

باید منتظر داد و بیدادهای زهره باسم چون تحمل نه شنیدن نداره، تحمل من حساس رو نداره

نتیچه دوتاش، هیس های بابامه

اخلاق و ادب ، به خاطر مامانت ساکت باشد. با تو نیستم مگه ساکت باش. فقط من. چون زهره گوش نمیده و مامانم حالش بد میشه.

 

اگر این روند رو ادامه بدم

میشه همینی که هست