درد
شاید تونستم که همه رو گول بزنم که آدم بیخیالی هستم ولی خودمو نمیتونم که
بدنم داره واکنش نشون میده
سرفه هایی که پدرمو درآورد خیلی سال و اصلا دوست ندارم بهش فکر کنم.
مریض شدن های پشت سرهم و سرماخوردگی زیاد
گردن درد که جدیدا اضافه شده مثل حالت تهوع
درد گرفتن مفصلای انگشتم که ته ته دوست داشتن خواهرم اینه که اگر ام اس بگیری من میدونم و تو.اصلا بلد نیست ابراز علاقه کنه
همیشه سعی میکنم اینارو قائم کنم و بگم اتفاقی نیفتاده. همیشه به رو خودم نمیارم.
نمیدونم چه کار کنم از این حالتا راحت بشم.من تازه اول جوونیم هست.
مامانم بدنش خیلی بیشتر واکنش نشون داده و گسترده.نمیخوام مثل مامانم باشم.چه جوری جلوی اینارو بگیرم؟