سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نگرانی، مادر، قوی بودن

 زهرا تو نگران مامانت هستی

مامانت میتونه مراقب خودش باشه

تو تموم عمر نگران مامانت بودی

هی به خودت میگفت ی ارو م باش قوی باش

به جای اون همه سال باید گریه کنی

لحظه هایی که مریض می شدی و به خودت میگفت ی قوی باش و از ماما من مخفی میکردی

اون زمانی که بابابزرگت مرد و تو گریه نکردی

کسی که اندازه یه دنیا دوسش داشتی

الان کی سر سفره عقد به من کادو میده

کی بهم پفک میده

کی برام نقاشی میکشه

20 سالی هست که گریه نکردم

دلم میخواد سرمو بذارم رد پای یکی و گریه کنم

میدونی بخوای گریه کنی و کسی نباشه که سرنو بذاری رو پاشو گریه کنی

مامان و بابام هستند ولی نمیتونم گریه کنم.شاید میخوام براشون دختر قوی باقی بمونم.شاید اونا یه دختر قوی میخواند

شاید خودم میخوام قوی باشم