سفارش تبلیغ
صبا ویژن

درس امتحان دارم اخری ن راه جبرانه

وضعیت ناهار و شام فردا و ناهار پس فردا رو مشخص کردیم

ناهار گذاشتم اگر بابا خواست فردا ببره بیمارستان

اینو میدونم خیلی سعی کردم هم کنترل کنم و جلو خودمو گرفتم

نرفتم سفره بندازم

به بابا هم نگفتم سفره بندازه همینجوری نخوره

ظرف غذا زهره هم پر نکردم

میخواستم قرار کنم از درس خوندن گفتم بدم پایین کاغذ بیارم گفتم کسی که داره اخراج میشه نمیخواد جزوه بنویسه

الان طبق معلوم کاری که میکنم جزوه مو مرتب میکنم

لباسا فردامو آماده میکنم

اگر بتونم جلو اینارو میگیرم بشستم درس بخونم

گوشیم میخوام خالی کنم

اگر بتونم جلو این کارامو بگیرم

بگم فردا صبح بکن

زهرا فردا صبح بکن

الان درس بخون

تو مجبوری از الان بشینی اینجا درس بخونی

حق پا شدن نداری

تا دوازده شب

به هیچی هم حق نداری فکر کنی

حق نداری به جزوه زل بزنی

بخون

هرچی شد شد

ارو م بگو

خدایا به تو می سپارم

من انتخابم اینه که به خدا توکل کنم

من انتخابم اینه که درس بخونم

ارشد بگیرم

یه چیز دیگه کار ندارم

الان میدونم بدتر حضرت در میاد و درس نمیخونی بیخیال شو

همه چی رو پاک کن

میشینم تا ساعت دوازده همینجا درس میخونی

همین که شنیدی