سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ترس

وقتی زهره یک کم صداش میره بالا می ترسم

برام این مفهوم رو داره که حال مامانم بد میشه

زمانیکه بچه بودم زهره وقتی صداشو می برد بالا

حال مامانم بد میشد

من الانم می ترسم

از بلند شدن صدای زهره میترسم

بدترین اتفاق زندگی بد شدن حال مامانم هست

زهرا تو دیگه بزرگ شدی

نه دیگه حال مامانت زیاد بد میشه

نه زهره میتونه تو رو اذیت کنه

نه تو مجبوری که ساکت باشی و چیزی نگی

زهره حق نداره صداشو برای تو بلند کنه

مامانم میگه نمیدونم چرا تو میترسی

نمیدونه از بچگی میترسیدم

به خاطر همین تا چهارم دبستان شب بیداری داشتم

به خاطر همین از دبستان تا اوایل دبیرستان سرفه میکردم

معده درد و هزارتا چیز دیگه