سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خدا

زهرا تو امروز قاطعآنه پا به پا ی زهره مخالفتت رو گفتی

خیلی خوب بود

دیشب هم خیلی با هم خوب پیش رفتید با تموم تفاوتا

ولی الان

با هم به اختلاف نظر شدید خوردید

همیشه ساکت بودی و از درون ناراحت ولی به خودت میگفتی چه فرقی میکنه

زندگی ادامه پیدا میکرد

اما الان تو نظرت رو گفتی

رای گیری کردیم

الان داره زهره اتاقت رو به گند میکشه

اون موقع نسبت به هیچی احساس مالکیت نمی کردی

چون اگر مال تو بود و ازت می گرفتند ناراحت میشدی

ترجیح میدادی هیچی مال تو نباشه

زهرا به خودت حق بده ناراحت باشی

ولی گریه نکن

الان پتانسیل اینو داری که بزنی زیر گریه و هق هق بزنی

الان وضعیت نرمال نیست

آجی بیمارستانه

حال هیچ کس خوب نیست

خدایا من نمیدونم چه بلایی سر خودم در میارم

من میترسم

خیلی میترسم