سفارش تبلیغ
صبا ویژن

درمان اضطراب

دکتر مجید محمدپور

اضطراب می تواند با رواندرمانی و روشهای رفتاری  و یا با دارو درمان شود.روش درمان به علت ایجاد اضطراب و انتخابهای بیمار بستگی دارد. در اکثر موارد درمان ترکیبی از روان درمانی، رفتار درمانی، و دارو است.

گاهی اوقات اعتیاد به الکل، افسردگی، یا شرایط همزمان دیگر ، تاثیر زیادی بر روی فرد می گذارند که در این شرایط برای درمان اختلال اضطراب باید صبر کنیم تا این شرایط کنترل شوند.
*   چگونه اضطرابم را کم کنم؟
در برخی موارد، اضطراب ممکن است در خانه و بدون نظارت پزشک درمان شود. مثلا در شرایطی که در آن اضطراب کوتاه بوده و علت آن قابل شناسایی باشد و قابل حذف یا اجتناب باشد. چندین تمرین برای مقابله با این نوع اضطراب توصیه می گردد:
یاد بگیرید استرس را در زندگیتان کنترل کنید . فشارکاری  و کار های ضرب العجل دار را کم کنید، و متعهد شوید زمانی کوتاه از  کار دست بکشید و به تمرین ایجاد آرامش بپردازید.
انواع تکنیک های آرامش اعصاب را یاد بگیرید. می توانید در مورد تکنیک های مدیتیشن یا مراقبه در فروشگاه های کتاب و فروشگاه های بهداشتی اطلاعات کسب کنید.
تنفس عمیق شکمی را تمرین کنید که شامل تنفس عمیق و آرام از طریق بینی است. با استفاده از دیافراگم و بدون استفاده از عضلات قفسه سینه تنفس کنید بطوریکه حرکت قفسه سینه مشخص نباشد و سپس به آرامی هوا را از دهان خارج کنید. اما تنفس عمیق برای مدت زمان طولانی ممکن است منجر به سرگیجه شود.حداقل روزانه یکبار بمدت ده دقیقه این تمرین را انجام دهید.
انرژی منفی را با انرژی مثبت جایگزین کنید.فهرستی  از افکار منفی که دارید بنویسید و آن را با لیستی از افکار مثبت جایگزین کنید.به افکار خودکار یا اتوماتیکی که در ذهنتان می آید توجه کنید،تعجب خواهید کرد وقتی ببینید که درصد بالایی از آن افکار بدون دلیل وناخوشایند است وشما هر روز آنها را نشخوار می کنید. پس جلوی افکار منفی را بگیرید.
خودتان را موفق و رو به پیشرفت و مبارز با ترس تصور کنید.
با کسی که ازنظر روحی حمایتتان می کند و شما را همانگونه که هستید میپذیرد صحبت کنید.
ورزش های ائروبیک انجام  دهید.
یک حمام گرم و طولانی بگیرید.

در اتاقی با نور ملایم و بدون مزاحمت صوتی به تمرین تنفس بپردازید.

    مشاوره
روش استاندارد درمان اضطراب ، مشاوره ی روانی است که می تواند شامل درمان شناختی- رفتاری، روان درمانی، یا ترکیبی از این درمان ها باشد.
هدف درمان شناختی-رفتاری به رسمیت شناختن و تغییر الگوهای تفکر بیمار است که با اضطراب و احساسات مزاحم همراه است. این نوع از درمان دارای دو بخش اصلی است: یک بخش شناختی که برای محدود کردن تفکر و یک بخش رفتاری که برای تغییر واکنش آدم ها به اشیاء یا موقعیت های اضطرابی طراحی شده است.
به عنوان مثال، یک بیمار که اختلال پانیک (وحشت زدگی) دارد و تحت درمان شناختی-رفتاری است ، ممکن است یاد بگیرد که حملات پانیک (وحشت زدگی) حملات قلبی واقعی نیستند. کسانی که برای اختلال وسواس و پاکیزگی تحت این درمان هستند ممکن است با یک درمانگر کار کنند که دستان خود را کثیف کنند و زمان طولانی تری قبل از شستن صبر کنند. کسانی که به اختلال استرس پس از ضربه مبتلا هستند با یک درمانگر کار خواهند کرد تا رویداد آسیب زا را در شرایطی امن به یاد بیاورند تا ترس ناشی از آن را کاهش دهند. درمان های مبتنی بر در معرض قرار گرفتن ، اساسا مردم را با ترس خود مواجه می کنند و سعی می کنند به آنها کمک کنند تا حساسیتشان نسبت به موقعیت های اضطراب زا را کم کنند.
روان درمانی نوع دیگری از درمان مشاوره ای برای اختلالات اضطرابی است که شامل صحبت کردن با یک روانپزشک، روانشناس، مددکار اجتماعی و یا مشاور می باشد. جلسات برای کشف علل ایجاد اضطراب و راه های ممکن برای کنار آمدن با علائم برگزار می شود.

 
   داروهایی که برای درمان اضطراب استفاده می شوند:
برای درمان دارویی اضطراب ، انواع مختلفی از داروها آرامبخش به کار می رود. اگر علت اضطراب یک بیماری جسمی باشد، درمان به منظور از بین بردن آن بیماری خاص خواهد بود که ممکن است به عمل جراحی یا داروهای دیگر منتهی شود .مثلا در پرکاری تیرویید که با علایم اضطرابی همراه است و در نهایت مشکل تیرویید باید رفع شود.با این حال، دارو هایی مانند داروهای ضد افسردگی، بنزودیازپین ها، سه حلقه ای ها، و بتا بلوکرها برای کنترل برخی از علائم جسمی و روانی مورد استفاده قرار می گیرند.
یکی از مهمترین دسته های دارویی که از قدیم برای درمان اضطراب بکار میرفته است بنزودیازپینها هستند که  در حال حاضر به دلیل ترس از وابستگی و سوءمصرف این داروها ،استفاده از آنها کاهش یافته است. این داروها ممکن است چند عارضه ی جانبی به جز خواب آلودگی و وابستگی داشته باشند. برخی بنزودیازپین های رایج عبارتند از:
دیازپام (والیوم)
آلپرازولام (زاناکس)
لورازپام (آتیوان)
کلونازپام (کلونوپیم)
سالمندانی که بنزودیازپین مصرف می کنند ، در طول پانزده سال آینده در معرض خطر بیشتری  از زوال عقل قرار خواهند گرفت. محققان دانشگاه بوردو سگالن فرانسه در مجله پزشکی بریتانیایی درسپتامبر 2012 موضوع گزارش داده اند که برای تقریبا سی درصد از سالمندان در فرانسه بنزودیازپین تجویز می شود. مقدار تجویز بنزودیازپین در انگلستان و ایالات متحده آمریکا بسیار پایین تر است، اما هنوز هم تعداد قابل توجهی از بیماران را نشان می دهد.
از داروهای ضد افسردگی ( به ویژه  مهارکننده های بازجذب سروتونین ) نیز معمولا برای درمان اضطراب استفاده می کنند . مهار کننده های بازجذب سروتونین عوارض جانبی کمتری نسبت به دارو های ضد افسردگی قدیمی دارند، اما گاهی در شروع درمان آنهاباعث اضطراب، تهوع و اختلال عملکرد جنسی خواهند شد . برخی دارو های ضد افسردگی عبارتند از:
سرترالین (زولوفت)
پاروکستین (پاکسیل)
فلوکستین (پروزاک)
سیتالوپرام (سلکسا)
ونلافاکسین (افکسور)
دارو های سه حلقه ای گروهی از داروها هستند که ازمهار کننده های بازجذب سروتونین قدیمی تر هستند و کارایی بهتری برای اختلالات اضطرابی نسبت به اختلالات وسواس دارند. این داروها می توانند باعث ایجاد عوارض جانبی مانند سرگیجه، خواب آلودگی، خشکی دهان، و افزایش وزن شوند. دو نوع از سه حلقه ای ها عبارتند از:
ایمی پرامین (توفرانیل)
کلومیپرامین (آنافرانیل)
داروهای مکمل مورد استفاده برای درمان اضطراب شامل مهارکننده های مونوآمین اکسیداز، بتا بلاکرها، و بوسپیرون هستند. مهارکننده های مونوآمین اکسیداز مانند فنلزین (ناردیل)، ترانیل سیپرومین (پارنیت) و ایزوکاربوکسازید (مارپلان)، قدیمی تر از دارو های ضد افسردگی هستند که برای درمان برخی از اختلالات اضطراب استفاده می شوند. محدودیت در رژیم غذایی و جلوگیری از مصرف داروهای دیگر مانند داروهای ضد درد از عوارض این دارو ها محسوب می شوند. بتا بلاکر ها مانند پروپرانولول (ایندرال)، معمولا برای درمان ناراحتی های قلبی استفاده می شوند، اما همچنین می توانند علائم جسمی برخی اختلالات اضطرابی را درمان کنند. بوسپیرون (بوسپار) نوع دیگری از داروها است که انتقال دهنده های عصبی را تحت تاثیر قرار می دهد تا اضطراب را کنترل کند اما فاقد عوارض جانبی خواب آلودگی و وابستگی است. با این حال با سرگیجه، سردرد و تهوع همراه است.


چگونه می توان از اضطراب جلوگیری کرد؟
اگر چه از اختلالات اضطراب نمی توان جلوگیری کرد، ولی راه هایی برای کاهش خطر ابتلا به آن و روش هایی برای کنترل یا کاهش علائم وجود دارند.
 توصیه هایی برای کاهش اضطراب عبارتند از:
کاهش مصرف کافئین یا قهوه، چای و نوشابه ها و شکلاتهای کافئین دار.
استفاده از دمنوشها و گیاهان آرامش بخش.با یک دکتر یا داروساز قبل از استفاده از داروهای گیاهی مشورت کنید که این داروها تا چه میزان حاوی مواد شیمیایی هستند .
ورزش منظم.
خوردن غذاهای سالم و دریایی.
داشتن یک الگوی خواب منظم.
مشاوره و پشتیبانی پس از یک تجربه آسیب زا و یا نگران کننده .
اجتناب از الکل، حشیش.


دکتر مجید محمدپور


ویزیت روانپزشکی ، بیماران اضطرابی،تجربه من

از 

  • فروردین 26, 1399

 

  ملاقات روانپزشک با بیمار  یا همان ویزیت در مطب روانپزشک،از نگاه من، در ابتدا دیداری بین دو انسان است ،برای ایجاد یک خاطره پرمعنا،خاطره ای که با یادآوریش بیمار احساس آرامش کند،دیدار بین انسانی که مشکلات پیچیده تر و عمیقتری دارد با انسانی(روان پزشک) که یا خوش شانستر بوده وبی مشکل ،یا کم مشکل  یا انسانی بوده که توانسته در برخورد با مشکلات درونی و بیرونی زندگی موفقتر و سربلندتر بیرون آید،( اختلاف طبقاتی،مالی و پرستیژ اجتماعی پزشک نباید عامل تاثیرگذار،منفی و محدود کننده ای در ملاقات بین این دو انسان باشد).

        در واقع اینگونه نیست که پزشک در پشت میزش در جایگاه همه چیز دان  و بدون مشکل نشسته باشد واز آن بالا بر درد و رنج بیمار نظاره کند، دلسوزی کند،راه حلی ارائه دهد و نهایتا دارویی تجویز کند. چه بسا روانپزشک هم ،روزی مشکلاتی مشابه  مراجعش را تجربه کرده باشد،به هر حال او هم تجربه های انسانی خود را داشته و خواهد داشت.یک رابطه انسانی مناسب  بخودی خود تاثیری درمان کننده بر بیمار خواهد داشت. دراین قسمت میخواهم به تجربه ام در برخوردبابیماران اضطرابی بپردازم:

مشکلات اضطرابی

افراد مضطرب سریع مراجعه می کنند چرا که احساس میکنند مشکل قلبی دارند و احساس خطر میکنند،نگرانند که شاید مشکل جسمی تهدید کننده داشته باشند.معمولا بیماران اضطراب شدید و پانیک بیش از بقیه مراجعه میکنند .همیشه به بیمارانم میگویم که اضطراب چیز بسیار مزخرفی است و تا کسی تجربه نکرده باشد  متوجه نمیشود که از چه حرف میزنیم.اونهایی که اضطراب رو تجربه نکردند شاید این حالت رو مسخره کنند و فکر کنند اضطراب از ضعف شخصیتی است.

من به مراجعینم میگویم که اضطراب یک بیماری واقعی و یک مزاحم واقعی در زندگی است و  ناشی ازضعف شخصیت فرد نیست.یک مشکل حقیقی است که در مغز ما جا خوش کرده است.بهشون میگم که حسّ شما درست هست و حق دارید اذیت شوید.وقتی بیمار متوجه میشه که این احساس بد اسم داره،درمان داره واحساس خجالت و گناه نداره!،حس بهتری پیدا می کنه چون احساس میکنه شاید بتونه  از پس اضطرابش بر بیاد.معمولا بیمار سالهاست که با اضطراب و دلشوره درگیر است ولی نمیداند با آن چکار کند.انگار جزوی از زندگیش شده است.جزوی از هستی و ماهیتش شده است.بنابراین اعتماد بنفس شکننده ای دارد و گاهی از زندگی سیر می شود.گویی اگر بخواهد تصمیمی بگیرد اضطرابش هم باید نظر بدهد!!!.

گاهی بیمار با اضطراب شدید یا پانیک می آید.چیزی شبیه احساس حمله قلبی یا خفگی یا مرگ قریب الوقوع یا دیوانگی قریب الوقوع.این حمله بسیار وحشتناکه.بازهم به مراجع میگم که احساس شما از جایی در مغزت ناشی میشه و ربطی به قلب و ریه نداره،خطر جسمی هم نداره،یه جور زنگ خطر (آلارم)درونی در مغزه که اشتباها روشن میشه و آدم فریب مغز خودش رو میخوره.مغز ما گاهی بهمون حقه میزنه!!!! پس من به بیمارم میگم اگر اضطراب رو از زندگیت کنار بگزاریم بقیه شخصیت تو مشکلی نداره.

ما باید این اضطراب رو کنترل کنیم و بفرستیمش تو قفس تا دیگه خودی نشون نده و اذیتت نکنه.و بعد،میبینی که از زندگی لذت خواهی برد.گاهی اضطراب اونقدر شدیده که بیمار از خونه بیرون نمیاد.از فضای بیرون خانه میترسه.دوس داره توخونه یا زیر پتو قایم بشه چون اونجا همه چیز تحت کنترله.گاهی بیمار ترجیح میده زندگیش زودتر به پایان برسه و این اضطراب تلخ رو دیگه حس نکنه.

در نوع دیگری از اضطراب ،بیمار از جمع و اجتماع میترسه و گریزان هست.ممکنه خجالتی هم باشه و بترسه که جلوی جمع سوتی بده و حرف اشتباه بزنه یا مسخره بشه.اضطراب ممکنه با شخصیت درونگرا و کمالگرا و وسواس فکری همراه باشه.پس اضطراب شکلهای مختلف داره.اما بیمار با درمان بتدریج بهتر میشه و به تدریج دوباره به بیرون خونه سرک میکشه و احساس بهبودی میکنه و وارد جامعه میشه.من از بیمارانم میخام که بخاطر مصرف قرص ضد اضطراب خجالت نکشند،خودشونو سرزنش نکنند واحساس گناه نکنند.میگم که  ممکنه درمان طولانی مدت باشه مثلا برای چند سال،و چیزی که تعیین کننده هست ژنهای بیماری اضطراب و شرایط خارج از کنترل فرد هست.وقتی در اطرافیان بیمار،سابقه اضطراب زیاد باشه معنیش این است که درمان طولانی خواهد بود.شخصا درک نمیکنم که بیماران  اضطرابی چرا در مورد دارو خوردن چانه می زنند!.درد و درمان آن دست من و شما نیست.در هر نوع بیماری این واقعیت وجود دارد.

از بیمار میخام که دمنوش، جوشوندنی،داروی گیاهی بدون تایید پزشک استفاده نکنه و به حرف این و اون  گوش نکنه و داروهاش رو قطع نکنه.البته گاهی بیمار اینکار رو میکنه ،ولی  من بیمار رو سرزنش نمیکنم.از بیمار میخام که محدودیتهای خودش رو بپذیره و بلندپروازی نکنه چون در استرسها و فشارهای زندگی اضطراب تمایل به برگشت داره.خیلی وقتها دمنوشهای سنتی میتونند حس خوبی به بیمار بدهند و می توانند در کنار دارو استفاده شوند مثلا دمنوش سنبل الطیب و گل گاوزبان ،هل ،گلاب اما جای دارو را نمیگیرند.به هر حال مایعات برای انسان مفیدند.

من با خانواده و بستگان نزدیک بیمار هم صحبت میکنم تا بدانند که بیمارشون از یک مشکل واقعی رنج میبره ،از اضطراب.! او رو درک کنند و راه حل عامیانه ارایه ندهند ،گاهی همراهان بیمار در پذیرفتن صحبتهای منِ روانپزشک در مورد اضطراب،تردید به خرج میدهند و مقاومت می کنند.از او میخواهند که دارو استفاده نکند.در او احساس گناه ایجاد میکنند.بیمار اضطرابی، تلقین پذیر و تاثیر پذیره و حساسه ،اطرافیان باید با رنج بیمار همدلی کنند.اطرافیان باید با درمان بیمار همراهی کنند.
در پایان شرح حال و در آخر ملاقات به بیمار می گویم که خوشبختانه داروهای موثری برای اضطراب هست که میتونه اضطرابش رو کنترل کنه.برای بیمار تصور اینکه دارو میتونه حس بد اضطراب این همه سال رو خوب کنه دشواره.اما بعد شگفت زده میشه  .اضطراب مزمن اعتماد بنفس انسان رو شدیدا پایین میاره و تصمیم گیری رو براش مشکل میکنه.ممکنه تا مدتها نیاز باشه روانپزشک مثل یک کمکِ فکری و ماشین تسهیلِ تصمیم گیری در تصمیم گیریها و تحلیل مشکلات زندگی به بیمارش کمک کنه.در تحلیل روابطش با خانواده و دوست و همکاران و جامعه وکارفرما. همانطور که گفتم اضطراب گاهی میتونه خیلی فلج کننده باشه.

بیمار اضطرابی فکر میکنه دیگران اضطرابش رو میفهمن(انگار روی  پیشونیش نوشته من اضطراب دارم) اما من بهش میگم که بر خلاف این هست و فقط خودت اینو میدونی. در طی درمان بتدریج باید به بیمار کمک کرد تا اعتماد بنفسش رو بدست بیاره و با کمک درمانگر بتونه دوباره کنترل زندگی رو بدست بگیره.بتونه درس بخونه،بتونه کار کنه و با استرسهای شغلی کنار بیاد،خانه داری کنه،مراقبت کنه ،به مهمانی بره ، در بحرانهای زندگی عقب نشینی نکنه و در صورت لزوم باز هم از درمانگر کمک بگیره و در نهایت حس کنه از بقیه مردم چیزی کمتر نداره بلکه ممکنه برتریهایی هم داشته باشه.بهش میگم که داروهاش رو همیشه با خودش همراه داشته باشه چون ممکنه باز هم گاهی دچار  یک حمله  اضطرابی و پانیک بشه.خلاصه که اضطراب بیماری مرموزی هست. اگر بگذاریم اضطراب دوباره از قفسش بیرون بیاد اذیتمون میکنه و ما رو میترسونه(نمیکُشه اما میترسونه).اما وقتی تو قفس باشه میتونیم بدون ترس بهش نگاه کنیم.نمیتونیم از بین ببریمش فقط میتونیم تو قفس نگهش داریم.حالا انتخاب با شماست!!!.


افراد مشهور مبتلا به اضطراب 2

1-آدل

Adele

اضطراب عملکرد چیزی است که این ستاره فوق العاده در تور با آن سروکار دارد. وی در مصاحبه ای با رولینگ استون گفت: "من از مخاطبان می ترسم." وی گفت: "یک نمایش در آمستردام ، من آنقدر عصبی بودم که از آتش سوزی فرار کردم. ... من فقط باید تحملش کنم اما من تور را دوست ندارم. من حملات اضطرابی زیادی دارم. "

2-خانم الیوت

Missy Elliott

شامگاه قبل از اجرای نیمه تمام وقت سوپر بول در سال 2015 ، الیوت حمله شدید وحشت داشت که به کمک پزشکی نیاز داشت. درست قبل از ورود ، او به خودش حرفی زد. وی به مجله بیلبورد گفت: "من گفتم ،" اگر بتوانم از این مرحله فراتر بروم ، می دانم که تمام مراحل رقص من به مرحله اجرا خواهد رسید. " "من می دانم که این چیزی نبود جز لطف خدا که مرا بلند کرد و مرا از آن عملکرد گرفت."

3-کیم کارداشیان وست

Kim Kardashian West

اضطرابش وقتی پشت فرمان است افزایش می یابد. درمان و راهبردهای دیگر مانند تمرین های تنفسی به شما کمک کرده است. "من فقط می خواهم از اضطراب خودم گذشته ام و زندگی را پشت سر بگذارم. ... من هرگز اضطراب نداشتم و می خواهم زندگی خود را پس بگیرم "، او در یک قسمت از مجموعه تلویزیونی واقعیت خانواده اش گفت.

4-کریستن بل

Kristen Bell

این ستاره فیلم و سینما از زمان کودکی داروهای افسردگی و اضطراب مصرف کرده است. او در این مصاحبه در سال 2016 صحبت کرد. وی گفت: "من امروز آن را مصرف می کنم و شرمنده نیستم ، زیرا مادرم به من گفته بود ،" اگر اینگونه احساس کنی ، با پزشک خود صحبت کن ، با یک روانشناس صحبت کن ، ببین چگونه می خواهی به خودت کمک کنی. " "

منبع:

https://www.webmd.com/anxiety-panic/ss/slideshow-celebrities-anxiety


افراذ مشهور مبتلا به اضطراب

1- استیون کلبر

Stephen Colbert 2014.jpg

در اواخر دهه 20 میلادی حملات وحشت را آغاز کرد. سرانجام او فهمید که ، برای او ، کلید اصلی کنترل اضطراب اوست. من به رولینگ استون گفتم ، "ایجاد چیزی همان چیزی است که به من کمک کرد تا فقط مانند یک هواپیمای بدون وزن وزنه بریزم. و من از آن زمان متوقف نشده ام. "

 

2- کورتنی کارداشیان

Kourtney Kardashian

برای کارداشیان ، هنگام اعتصاب اضطراب ، حالت تهوع به وجود می آید. او در وبلاگ خود نوشت: "وقتی اضطراب من شدید است ، احساس می کنم بدن من در تمام طول روز کالری می سوزاند." "در این نوع روزها ، من سعی می کنم از کافئین ، الکل و زیاد قند اجتناب کنم - اساساً هر چیزی که می تواند این را بدتر کند."

 

3- کریستن استوارت

Kristen Stewart

 

منبع:

https://www.webmd.com/anxiety-panic/ss/slideshow-celebrities-anxiety